مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در مسیر شام
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ میمانی در اوج غربت خود جرعهنوش قرب حق بودی قیامت بر سر نیزه سجـودی بود طولانی سجودی که تو را میبرد تا قَوسَین أو اَدنی سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی عجب حَجّی به جا آوردهای با حلق خونینت کدامین حج به خود دیدهست هفتاد و دو قربانی تو دین تازهای آورده بودی با خودت گویا دوباره تازه میشد خاطرات سنگ و پیشانی |